۱۳۹۰ تیر ۱۰, جمعه

چارسوق همچنان پنهان؛ اما در انتظار روزهای نو

بند چارسوقم از سال به دو سال رسیده است و همچنان گره دارد که رسم بند جز این نیست؛ اما روزهای نو را در پیش دارد. روزهایی با نفسی نو و تازه تر از پیش. چارسوق، خانه است برایم نه یک گذر. پس می مانم در خانه ام؛ حتی با بند و گره.