۱۳۹۲ آبان ۲۰, دوشنبه

"نمی‌خوام باهاش بخوابم"


"اگه اون خواست با تو بخوابه، چی؟ شاید واقعا دوست داشته باشه."

در لحظه یا مصائب مسیح افتادم. لحظه‌ای که مسیح می‌ره پیش زن روسپی که به اندازه یک هیات مشتری توی اتاق نشستند. هر کس به نوبتش می‌رفت. آخرش مسیح موند و یکی دیگه. طرف قبل از این که بره، یه تعارف زد. اینم رد کرد.
این جمله هم برای من حکم همون آقای یکی مونده به مسیح را داشت.
خیلی متین و با خونسری می‌گم قطعا نمی‌خوام.
می‌گه میل خودته، اما این تنها فرصتی است توی زندگی‌ات که با یک زن بخوابی. به عنوان یک خبرنگار کنجکاو و جستجوگر ازش استفاده کن.

20 آبان ماه 1392

۲ نظر:

ناشناس گفت...

o.O

ناشناس گفت...

البته مصائب مسیح نبود اسم فیلم و کتاب ( آخرین وسوسه مسیح ) نوشته نیکوس کازانزکیس هست .