۱۳۹۳ تیر ۱۹, پنجشنبه

"آسمون نه بارید و نه ستاره‌دار شد"





مستی را فقط وقتی می‌شد درست و درمون دید که دست‌هاش توی هوا می‌چرخیدند وقتی بوی زمین باران خورده بلند می‌شد. موهای بلوطی‌اش تاب می‌خوردند وقتی دور حوض می‌چرخید. روز و شبش فرق نداشت، همین که حوض دون دون می‌شد و قطره‌ها از آسمان قلقلکش می‌دادند و آب به خوش می‌پیچید، چشم‌هاش را می‌بست و دهانش را باز می کرد و می‌چرخید دور حوض. می‌گفت: "بی بی‌ام گفته فقط آسمون جیگر عطش دار را آرام می‌کنه. اونم باران اول تابستان." بی‌بی‌اش گفته بود اگر باران نخوره، تا سال دیگه عطش می‌مونه توی جونش. بلکه هم بیشتر.

هنوز چهار روز یا شب مونده بود تا این پنج شنبه آخری. دست راستش را بالا گرفت و عین شاه ماهی رفت توی حوض و چشم به آسمون داشت. ستاره می‌شمرد مثل هر شب، که یک هو جیغش رفت هوا. سرخوش بود. می گفت:"ستاره چیدم. ستاره چیدم." توی دستش بود، برق می‌زد. نورش که خورد توی چشماش، چشماش هم خندید. انگار ستاره نشسته توی چشماش. اما دو دل شد، گفت:" بی‌بی ام گفته آسمون باهام قهر می‌کنه اگر ستاره‌هاش را از دلش بکنم. بد شگونه. ستاره که سهم‌ات نباشه، آسمون قهرش می‌گیره." اما خودش می گفت:" یعنی راستی آسمون یه ستاره را نمی‌تونه به من ببینه؟" این وقت‌ها چشم‌هاش را درشت‌تر می‌کرد، یک کمی ابروهاش را بالا می‌داد، انگار واقعا داره ازت سوال می‌کنه، اما هیچ وقت منتظر جواب نمی‌شد. بعد وقتی صورتت می‌شد عین خودش پر از تعلل، یکهو می‌زد زیر خنده و باز جای پشت ناخن‌های فرشته‌ها، گود می‌افتاد و باز ستاره‌ را می‌شمرد.
همان شب ستاره‌اش را برد توی صندوق خونه‌اش که توی هفت تا سوراخ قایمش کنه. بیرون که اومد، آسمون ابری بود. کیپ تا کیپ ابرها به هم می لولیدند و صدا می‌کردند. همان وقت سر بالا کرد و تا می‌تونست گردنش را کشید عقب و دهان باز کرد که تا بارید، قطره قطره‌اش را ببلعه بلکه عطشش رفع بشه. لب‌هاش شده بود عین لبو و پوست پوست شده بود. این وقت‌ها، چشم‌هاش هم انگار از برق می‌افتاد. می گفت:"جیگرم داره آتیش می گیره. می‌سوزه." هر چی هم خنکی می‌خورد، انگار نه انگار. اون شب که هیچ، هر شب رفت کنار حوض و دست‌هاش را دو طرفش کشید و منتظر موند. از همون شب آسمون ابری موند و نه بارید و نه ستاره‌دار شد.     

-------------------------------------

کاش یک روزی بشه داستان منیر را بگم براتون.

پنج‌شنبه 19 تیرماه 1393

هیچ نظری موجود نیست: