۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه

دیوانه بوده پلیس که نبود

مظلومانه حتی شاید هم بدبختانه با آن پای گچ گرفته، خیس عرق از مقنعه  لعنتی و تندی آفتاب نزدیک ظهر، روی صندلی جلوی تاکسی نشستم و منتظر مسافران دیگر تا حرکت کنیم. توی دنیایی بودم که یادم نیست سر و تهش چی بود؛ اما مشتی خورد خورد در چشم و پیشانی ام همراه با فریادی که می گفت: "عوضی ج...ه بیا ببینم." لحظه اول فکر کردم یکی از بانوان گشت ارشاد است؛ اما با آن ظاهر من غیر ممکن به نظر می رسید. تا به خودم بیام ضربه دوم را هم زد توی بینی ام و تفی انداخت توی صورتم و یقه ام را گرفت. همه این ها در کمتر از دو دقیقه بود. فقط توانستم صورتش را ببینم. گلوله آتش بود. عصبانی. مشت می زد به ماشین. بعید می دونم بیشتر از 27 سال داشت. راننده تاکسی از شوک که بیرون اومد، حرکت کرد. برگشتم دیدم همچنان داد و فریاد کنان به طرف ماشین دیگری رفت.

سه هفته از اون روز می گذرد و روز و شبی را بدون سردرد نگذروندم و همه این سه هفته تصویر دختر جوان جلوی چشمم هست به خصوص وقتی عین اسپند روی آتش بالا و پایین می پرید و تف انداخت. اصلاً احساس خجالت نکردم که دیگران ممکن است چه فکری در مورد من و رابطه آن دختر با من بکنند؛ نمی دانم چرا مطمئن هستم او بسیار عصبانی بوده و شاید طاقتش تمام شده بود. اما مهم تر از این ها، همه این مدت دو موضوع در ذهنم بود. چرا اولین تصویری که بعد از مشت خوردن و فحش شنیدن در ذهنم آمد، نیروهای پلیس ملقب به گشت ارشاد بودند؟ چرا فکر کردم یعنی از آنان مرا این گونه خطاب قرار داده؟

و موضوع دوم، سوالی است که همه از من پرسیدند: چرا به پلیس زنگ نزدی؟ و من هنوز به این توافق درونی نرسیده ام که باید پای پلیس را به میان می کشیدم. نه برای آن که آنان کارهای مهم تری دارند، فکر می کنم این ها در تمام شبانه روز دنبال آزار ما هستند. برای رفتن به یک کافه باید چریکی رفتار کرد و هزار تا میان بر و درازبر پیدا کرد. در لباس هر کس به دنبال تحرکات جنسی خودشان هستند. چرا باید یکی را حتی اگر دیوانه یا عصبانی تحویلشان بدهم؟ آنها که موظف به تامین امنیت من هستند، در ذهن من همان ذهن فحاش و مشت زن جای گرفته اند و مدام باید مراقب سانت سانت آستین و قد مانتو ام باشم، حال یکی هم لحظه ای من را بترساند. چه می شود؟ نهایتش دیوانه بوده گشت ارشاد و پلیس که نبود.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

واقعاً جای تأسف داره
متأسفم هم واسه اون دخترِ هم واسه اون نیروهای انتظامی که چنین دلهره ای روی بین مردم ایجاد کرده اند.