۱۳۹۲ دی ۸, یکشنبه

"فقط حراج، به سمسار نمی‌فروشم"




مادر که فوت کرد، از سالش که گذشت، دیگه خونه، نگه داشتن نداشت. اصلا خونه دیگه خونه نبود. آینه‌اش را همون شب هفت‌اش که داشتم از خونه بیرون می‌اومدم زدم زیر بغلم. به خودش هم گفته بودم. گفته بودم من این آینه را می‌خوام. اونم بخشید بهم، اما تا زنده بود، بهش دست نزدم.
اما، همان شب که خونه بی‌مادر شد، توی همون شلوغ پلوغی و گریه زاری هم زیر گوش مامان گفته بودم "مامان این آینه مال منه‌ها". هم به خاله گفتم. شب هفت که تموم شد، آینه را زدم زیر بغلم. دایی گفت ارثت را بردی؟ گفتم مال خودم بود. راستش همه عکس‌های توی صندوقچه و حتی برگه شب بله برون که شرط و شروط‌های عقد مادر را نوشته بودند را هم برداشته بودم و گذاشته بودم توی کیفم. 

از سال که گذشت، خونه که فروخته شد، قبل از تخلیه، روز آخری همه جمع شدیم خونه مادر. چیزی برای برداشتن یادگاری نمانده بود دیگه. تسبیحش را هم که همیشه دستش بود، خودم قبلا برداشته بودم. مونده بود چهار تا تیکه فرش و یخچال و کمد و اینا. سمسار خبر کردیم که قیمت بگذاره. بی‌انصاف نه گذاشت و نه برداشت، گفت 200 هزار تومن، بلکه هم کمتر قیمت داد. بهش گفتم:" به خدا اگر راضی به ضرر شما باشیم آقا. ورشکست نشید؟" فهمید بهش متلک می‌گم. قهر کرد و رفت. دیدیم اینا فایده نداره، این سمسار نه، اون یکی رقمش بالاتر نمی‌شه اگر کمتر نشه. خلاصه که فکر کنم هر چی بود و نبود را همین جوری حراجِ مفت کردیم و رفت یا چیزی در همین حدود. این جوری راحت‌ترهم بود. حداقل ارزون فروشی نکردیم. منت سمسار هم سرمون نموند.

حالا این خونه مادر بود با اثاثیه‌ای که مال دوره خودش بود و چیزی حساب نمی‌شد. حالا اون کاسه و بشقاب بود، لب پر هم بین خیلی از گل سرخی‌هاش بود. اما همین حالا وضع برای چیزهای دیگه بهتر از آن سمسار نیست. برای همینه ملت جای این که سمسار بیارن کاغذ می زنند:"حراج اثاثیه منزل". بهتر هم هست. به قیمت می‌فروشند. حداقل ارزان فروشی نمی‌کنند. منم می‌خوام چند روز دیگه سر درد صفحه‌ام بنویسم "حراج- حراج". بعد برم توی آرشیو همین دو سه ماهه و یکی یکی بیرون بریزم و بزنم سر در صفحه‌ام. عین همون کاری که با اثاث مادر کردیم. به سمسار که قهر کرد، نفروختیم، عوضش به مفت و بی‌منت و نازکشی و رو انداختن همه را رد کردیم رفت.

دوشنبه 9 دی ماه 1392

۱ نظر:

http://mathhost.mihanblog.com/ گفت...

سلام خانم جلالیپور
علیه نوشته هاتون
ملموسه کاملا