۱۳۹۲ آذر ۱۰, یکشنبه

"نوحه از تناسب افتاد"



صدای نوحه جگرسوز ترکی که خیلی هم معروف است و تلویزیون دایم پخش می‌کند، در خیابان بلند شده. "ای قلم سوزلرینده اثر یوخ". صدا بی‌ربط بالا و پایین می‌رود. اوج و فرودش بی‌تناسب است. این موقع روز و ماه، وقت نوحه نیست، اما پخش می‌شود. آن هم رسا.

دو تا کوچه بالاتر، مداح روی پیت حلبی نشسته. از این‌هایی است که در کوچه و خیابان‌های فرعی می‌خوانند و پول می‌گیرند. گاهی هم یکی پیدا می‌شود و سفارش روضه‌ای هم می‌دهد. بیشتر مشتریانشان هم پیرزن‌ها هستند که می‌نشینند و یک دل سیر پای روضه‌شان اشک می‌ریزند. آن موقع‌ها یکی شان ماهی یک بار به کوچه مادر خدابیامرز می‌آمد. همیشه یک عینک بزرگ دودی روی چشمانش بود. صدایش را بلند می‌کرد و یکی دو بیتی می‌خواند تا اهل کوچه خبر دار شوند که آمده است. "همدم خانوم" هم همیشه دعوتش می‌کرد خانه‌اش. بیشتر هم به خاطر مادرش. بعد بنده خدا یکی یکی در خانه همسایه‌ها را می‌زد که بیایید روضه، هیچ کس هم نمی‌رفت. مادر همدم‌ خانوم چادر سفید گل دارش را یخلی می‌انداخت روی سرش و کنار صندلی تاشوی سید می‌نشست. سر تا ته روضه هم یک قطره اشک نمی‌ریخت. فقط خودش را هی به جلو و عقب تکان می‌داد. آخرش هم می‌نشست و با سید گپ می‌زد. گاهی هم سید را می‌خنداند. سید هم پیر بود. روضه‌اش که تمام می‌شد، عبای قهوه‌ای‌اش را می‌پیچید دور خودش و چهار زانو روی زمین می‌نشست و میوه می‌خورد. وقت رفتن هم همدم خانوم یک کیسه میوه دستش می‌داد و گاهی هم یک ظرف غذا. سید هم کیسه‌ها را زیر عبا می‌زد و می‌رفت. همدم خانوم همیشه توی مشتش هم پول می‌گذاشت. اما یواشکی.

این اما عبا ندارد و جوان هم هست. شاید 38 ساله یا یکی دو سال کمتر یا بیشتر. ریش پر و پیمانی دارد که تا روی گردنش هم آمده. با یک جفت ابروی گره کرده. یک میکروفن دستش است و جعبه‌ای که صدا از آن پخش می‌شود هم جلوی پایش. یک لباده مشکی هم پوشیده و روی کمر هم شال سبز بسته است. همین طور که می‌خواند و صدایش را سوز می‌دهد، گوشی موبایل را دست گرفته و اس ام اس‌های موبایلش را هم با چشم می‌خواند و بعد انگشتش را تند تند به حرکت می‌اندازد و احتمالا جواب می‌دهد. همین وقت است که باز نوحه از تناسب می‌افتد.

یکشنبه 10 آذر ماه 1392

۱ نظر:

بزرگمهر گفت...

درود بر شما دوست گرامی
می خواستم در این پیام بگم شما که از دین اسلام خسته شده اید و نمی
خواهید مسلمان باشید و از این بابت رنج ببرید،پس خیلی خوب است که زردشتی
شوید و به این دین زیبا بپیوندید.در این دین خداوند و آخرت و روز رستاخیز
و پیامبری و نیایش و… خیلی زیبا معرفی شده اند و تنها چیزی که خدا از
ما می خواهد و برای آن در زندگی پس از مرگ پاداش می دهید،پندار و گفتار و
کردار و اخلاق نیک و راستی است.
اگر شما دوست گرامی به دین بهی یا همان دین زردشت علاقه داشتید و دوست
داشتید سدره پوشی کنید و با اهریمن پیکار کنید،خوشحال می شم به سایت
انجمن بزرگ بازگشت یا دیگر سایت های زردشتی مانند سایت موبد کامران جمشیدی و سایت های انجمن زردشتی و… یک سری بزنید و کمی بیشتر آشنا شوید.
خیلی دوست دارم پیشنهاد شما را دین باره بدانم.ممنون می شم نظرتان را در
این باره برایم به وبلاگم یا ایمیلم بفرستید یا همین جا بنویسید.
موفق و پیروز باشی دوست گرامی
ایمیل من:verybahoshmahdi@gmail.com