۱۳۹۲ خرداد ۲۰, دوشنبه

"پپسی نخور، زمزم بخور"


 
از شرق تا میانه و بالعکس_ روایت خرداد 83

مزه کباب‌های شاه عبدالعظیم از آن طعم‌های به یادماندنی است. به خصوص که خسته و مانده از شرق تا میانه و از آنجا تا آخرین ایستگاه در جنوب تهران را مترونوردی کرده باشی، تا وارد بازار بشوی، آن بوی کباب دیوانه کننده می‌شود. من هم یک‌سره وارد این کبابی می‌شوم که دسته دسته آدم می‌آید و می‌رود و یک لحظه صندلی خالی نمی‌شود. تا صندلی خالی شود، به هوای دیدن عکس‌های پدر و پدربزرگش که پیش از او صاحب اینجا بوده‌اند و چند عکس زورخانه، کنار دخل می‌ایستم. از روبه‌رو که می‌بینمش، از پیشانی تا میانه سرش خالی است. سرش را که برمی‌گرداند، یک دسته باریک مو را پشت سرش بسته. سفیدی‌های ریش و موهایش بیشتر از سیاه‌ها است. برای همین بیشتر از 46 ساله به نظر می‌آید. لباس سیاهی به تن دارد و دو دکمه اول را باز گذاشته و وقت پول گرفتن هی تعارف می‌کند که "مهمون ما باشید، والا به خدا. خیلی مخلصیم. آقایی". بعضی‌ها هم موقع رفتن یک خدا بیامرزی هم به پدرش می‌گویند.


قیمت‌هایش در این گرانی‌ها، منصفانه است. خودش در تعریف از سعه صدر مردم در این دوره می‌گوید:"مردم خوبی‌اند دیگه، هر چی بهشون بگی، مجبورن بخرن."
این‌هایی که اینجا می‌آیند حداقل تا الان که من هستم دو نفری یک پرس کباب بی‌پلو می‌خورد با یک دوغ و ماست 6400 تومان. خودش همین را بالای شهر 30 هزار تومان می‌خورد. چون حساب و کتاب ندارد و هر کس هر چقدر زورش برسد، می‌گیرد.
از رد صلاحیت هاشمی خوشحال است، چون یک سرمایه‌دار بی غم بوده که امریکا هم پشتش است. "آقای هاشمی می‌اومد، بعدش هم امریکا. ما انقلاب کردیم که این جور نباشه."
من: دور قبل رای دادید؟
آقای کبابی: پَ چی؟ اینجا ستاد آقای احمدی‌نژاد بود. خراب کرد اما. نباید با مشایی می‌رفت وزارت کشور برای ثبت نام. انگار که رهبری با حسن آقا بقال هم کاسه بشه.
من: امسال به کی رای می‌دید؟
آقای کبابی: اونی که ماهواره ازش پشتیبانی نکنه. هر کی را دیدید ماهواره ازش پشتیبانی می‌کنه، نباید بشه.هر کی می‌خواد، بشه.
من: امسال انگار خیلی خبری نیست؟
آقای کبابی: مردم همه می‌آن. حالا بد و بی‌راه هم می‌گن، اما پای کار هستن و تا بگن بیایید، همه می‌ریزن توی خیابون.
من: این سری کی بشه بهتره؟
آقای کبابی:مممممم
من: خیلی‌ها می‌خوان وضع اقتصادی بهتر بشه.
آقای کبابی: اقتصاد که ربطی به رییس جمهور نداره.
من: به کی ربط داره؟
آقای کبابی: به مجلس که چه قانونی بگذاره. رییس جمهور فقط باید اجرا کنه، نه مثل آقای احمدی‌نژاد که فقط از خودش ابتکار بزنه. جیگر داره دیگه. صد سال دیگه هم نمی‌تونن این کارا را بکنن. همه چی کارتی شده.
من: این که قدیمی است. من الان 10 ساله عابربانک دارم. در عوض پارسال دلار دو هزار تومن بود الان 3600 تومن شده.
آقای کبابی: دلار که باید بشه 5 هزار تومن.
من: چرا؟
آقای کبابی: که بنزین را قاچاق نکنن. در عوض باید بیمه عمومی زیاد بشه. من رییس جمهور بشم، همه را بیمه می‌کنم. حالا دلار بشه 100 هزار تومن. الان چین یا ژاپن نمی‌دونم کدوم داره ین را می‌آره پایین که دلار را زمین بزنه.
من: واردات ما همه با دلاره. همه خرج‌هامون با دلاره.
آقای کبابی: نباید واردات داشته باشیم. پپسی نخور، زمزم بخور(اشاره می‌کند به یخچال شیشه‌ای‌اش که پر است از شیشه‌های نوشابه و دوغ). من الان موبایل جی ال ایکس گرفتم. در صورتی که می‌تونم موبایل پنج میلیونی بخرم. اما جی ال ایکس گرفتم. اسمش ایرانیه، حالا خودش چینیه، اما اسمش که ایرانیه.اگر همه ایرانی بخرند، احتیاجی به دلار نداریم که.
من: آقای ولایتی چطوره به نظرتون؟
آقای کبابی: نه. نه.، آقای ولایتی آدم خوبیه، فامیل مون هم هست، اما نه.
من: آقای قالیباف؟
آقای کبابی: قالیباف را بیشتر قبول دارم.کار کرده است. مشخصه. حالا خط و مشی سیاسی‌اش هر چی باشه، نمی‌تونه بره با امریکا دست بده که، مردم نمی‌گذارن. البته اگر به من بود می‌گفتم احمدی نژاد بشه رییس جمهور دایمی. چون این می‌ره یکی دیگه می‌آد یکسری یارقول‌های خودش را می‌آره.
من: نمی‌شه که.
آقای کبابی: نظر منه. هر وقت هم خلاف کرد شورای نگهبان داریم. مردم هم خودشون از همه سیاسی‌ترن. حالا چرا این قدر حرف سیاسی می زنی؟
من: موضوع روزه. انتخابات هم که خیلی جذابه.
آقای کبابی: چی می خوری؟
من: هیچی.

****
من؛ مسافری هستم که از شرق تهران سوار بر مترو به میانه شهر می‌روم و هر روز(بی‌توجه به میزان حادثه‌اش که پر است یا خالی)، آمار کناری‌هایم را می‌گیرم.


دوشنبه 20 خرداد 1392

۱ نظر:

ناشناس گفت...

من تازه وبلاگت را دیدم چمد تا نوشته تان را خواندم خیلی قشنگ بود
بابی