از شرق تا میانه و بالعکس – روایت خرداد 74
هر چقدر هم مترو شلوغ باشد و خانم پشت میکروفن بگوید:"ایستگاه
فلان" و مسافران پیاده شوند و مسافران جدیدتری جای آنها را بگیرند، بعضی روزها
این همه آمد و رفت برای من عایدی ندارد. در این روزها، هم پاتوقیهایم یا همسفری
دارند که ترجیح میدهند با او حرف بزنند تا من، یا با هدفون آهنگ گوش میکنند و چنان
صدایش را زیاد کردهاند که گاهی میتوانم با آن برقصم و یا کتاب و جزوه در دست،
تند تند درس میخوانند. این طوری است که حتی اگر دنیای اضطراب را داشته باشم که ای
وای حکایت مترو چی میشه؟ باز هم حاصلی ندارد. برای همین وقت مصاحبه و گفتوگو، از
بس دلشوره "روایت خرداد" را دارم، وقتی آقای تولیدکننده میگوید:"
امیدوارم رییس جمهوری انتخاب شود که در جهت تولید باشد و چرخهای آن را بچرخاند"
تندی میگویم:"از این هشت نفر کدام یکی این خصوصیت را دارند؟"
میگوید: هم ولایتی و هم عارف این خصوصیت را دارن. اما قالیباف، اصلا
با تولید میونهای نداره. وقتی میگه شبیه فرقونه و ذهنش دور این چیزها میگرده،
معلومه که با این فکر نمیشه تولید کرد.
میگویم: جلیلی چی؟
میگوید: اون که اصلا مرخصه.
میگویم: رضایی چطوره؟
میگوید: اون که جوکره و میاد که زمینه خالی نباشه( با آن صدای دو رگهاش
که کمی هم داش مشتی است، قاه قاه میخندد. از همین پشت تلفن میدانم که با آن پلکهای
پف دار، الان فقط یک خط از چشمهایش مانده).
میگویم: حداد عادل؟
میگوید: با این که از دوستان ماست، اما نه.
میگویم: روحانی؟
میگوید: روحانی هم خوبه. من به جای این مجموعه بودم، از بین روحانی و
عارف، یکی را میکردم رییس جمهور، اون یکی را معاون اول. روحانی از این جهت که
روحانی هم هست، بهتر حریف این جماعت میشه. در عوض برنامههاشون را یکی میکردند.
از اون طرف هم قالیباف و ولایتی باید ترکیب بشن.
میگویم: بار قبل به کی رای دادید؟
میگوید: همه به کی رای دادن؟ (باز با آن صدای دورگهاش که کمی هم داش
مشتی است، قاه قاه میخندد)
میگویم: میرحسین؟ کروبی؟
میگوید: بله، بله. آقای موسوی. دور قبلش هم برای آقای هاشمی ستاد زده
بودم. میدونستیم این احمدینژاد بیاد، چه بلایی سر مردم میاره. الان اگر هاشمی
بود، از همهشون بالاتر و بهتر بود.
میگویم: این بار به کی رای میدید؟
میگوید: گفتم که، عارف و روحانی باید ائتلاف کنند و ببینیم چی میشه.
حالا که خوب همه حرفهایش را زده، یک باره جدی میشود که نکنه اینها
را چاپ کنی، حسابمون با کرام الکاتبینه اونوقت.
**** من؛ مسافری هستم که از شرق تهران سوار بر
مترو به میانه شهر میروم و هر روز(بیتوجه به میزان حادثهاش که پر است یا خالی)،
آمار کناریهایم را میگیرم.
یکشنبه دوازدهم خرداد 1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر