از شرق تا میانه و
بالعکس – روایت خرداد 84
صد متر تا ایستگاه مترو مانده. به جای خانم پشت
میکروفن که میگوید::"ایستگاه فلان"، قالیباف بغضدار میگوید:" امروز
رزمنده ما کمرش میشکنه که یه جفت کفش نداره بده دست بچهاش"، دنبال صدا میروم
داخل مغازه لوازم آرایشی که صاحبش جلوی تلویزیون دست به سینه و با لبخند فیلم تبلیغاتی
قالیباف را نگاه میکند. ریش پر پشتی دارد و نصف بیشتر سرش خالی از موست. 48 ساله
است، اما کمی بیشتر به نظر میآید.
دستم را روی پیشخوان زیر چانهام میزنم و زل میزنم
به تلویزیون.
من: (اشاره میکنم به تلویزیون که حالا تصاویری
از جانبازان را نشان میدهد)چیز به درد بخوری هم میگن؟ فیلم کدوم یکی بهتر بوده؟
او: روحانی که احمقه بابا. یه جوری صحبت میکنه
انگار از ماه اومده. آدمیه که دنبال طایفه گریه دیگه. با سواد اینا ولایتیه.
من: خوبه؟
او: تاریخ را خوب میدونه. سیاست میدونه.
من: تاریخدانیاش به اقتصاد هم کمک میکنه؟
او: یکی از مشکلات جامعه اینه که مردم هیچ علاقهای
به تاریخ ندارن. شمای دانشجو یه رمان تاریخی در مورد یه فاحشه آمریکایی- ببخشید
شما هم مثل خواهر من، ببخشید راحت حرف میزنم-
من: خواهش میکنم، خواهش میکنم.
او: اونم نمیخواسته فاحشه بشه، شده دیگه.زندگینامهاش
10 بار چاپ میشه و فروش هم میکنه، چون تاریخ ندارن. ولی توی کشور ما بپرسن فروغی
چیکاره بوده، نمیشناسیم. در صورتی که سه دوره نخست وزیر بوده.(شروع میکند زندگینامه
فروغی و دختر و دامادش را گفتن) یکی از دردای جامعه ما اینه که پدر تو، مادرتو نمیتونند
تجربههاشون را به بچههاشون تزریق کنند. همین تاریخه دیگه. از تجربه مادرت
استفاده نمیکنی دیگه. میگه پسره خوب نیست، ولت میکنه، گوش نمیکنی.
بخش خبری یکی از شبکهها در حال خواندن نتایج
نظرسنجیهای انتخابات است.
من: میگن قالیباف اوضاعش توی تهران خوب بوده.
او: ولی اگر انسان تاریخ را خوب بدونه، حداقل
اون اشتباه را دیگه نمیکنه.
من: ولایتی این خصوصیت را داره؟
او: خب تاریخ را خوب بلده. من 17 سالم بود کتابهای
اسماعیل رائین را میخوندم. اگر بدونی انگلیس چه ضررهایی به ایران زده. آقای
روحانی، تمایل به انگلیس داره. اما من امریکاییها را بیشتر قبول دارم.
من: رای میدید؟
او: حالا موندم توی نفرات. بین ولایتی و شاید
چون جانبازم، سعید جلیلی.
من: دور پیش به کی رای دادید؟
او: احمدینژاد.
من: راضی بودید؟
او: آره.اما میدونی کشوری که دستگاه قضاییاش
تعطیل باشه، یک نفر رییس اجرایی، هیچ کاری نمیتونه بکنه. من وزیر اطلاعاتم. فقط
میتونم یه مفسد اقتصادی را دستگیر کنم، 24 ساعت نگهش دارم. بعدش باید دستور قضایی
بگیرم.
من:بزرگترین اختلاس تاریخ ایران در دوره احمدینژاد
بود.
او: نه، اون را که فیلمش کردن. 76 هزار میلیارد
تومن معوقات بانکی داریم.
من: اختلاس با این معوقات فرق دارهها.
او: یک نفر نبود که. اگر از دستگاه قضا کسی نترسه،
همین اتفاقات در هر دورهای میافته. اگر این پول را بردن، به خاطر ناکارآمدی آقای
احمدینژاد نیست. چون منِ مجرم، هیچ ترسی از قانون ندارم، میرم دستگاه قضا را میخرم.
من: سال 89 همین موقع سکه حدود 345 هزار تومن
بوده، الان یک میلیون و 300 هزار تومن شده.
او: کی این کار را کرده؟ همون چهار هزار نفری
که فراتر از قانونند.
من: کیا هستند اینا؟
او: آقازادهها.
من: مسوولان احمدینژاد چی؟ مشایی و رحیمی اونها
هم خیلی آدمهای سالمی نیستند.
او: نه نه، رحیم مشایی را به خاطر استقلال فکریش
نگذاشتن بیاد.
من: فکرش از یک طرف میرفت تا کوروش و از اون
ور...
او: حرف زدن از کوروش، ملی گراییه. خیلی از
مفسران در حد پیامبرا میدوننش. ذوالقرنین بوده. یا گفته با مردم اسرائیل کاری
نداریم، با دولتش کار داریم.
من: البته از نظر رهبری هم مورد تایید نبوده
چندان.
او: نه، به خاطر این میترسیدن که 200 تا سی دی
داشتن علیه افراد.
من: علیه کیا؟
او: حاکمین و دار و دستهشون.
من: رای میآورد؟
او: بله. برای همین نیوردنش. گفتند جنجال 88
بسه.
من: وقتی رد شد، مردم واکنشی نشون نداد.
او: مردم گرفتارن، همه فکر میکنند گرفتاری مال
هشت سال احمدینژاد هست. نه، ما گرفتاریمون مال سال 91 بود. امریکا همه را بسته.
الان 20 میلیارد دلار توی بانکها داریم که به ما نمیدن. خودت میگی سکه سال 89
این قدر بوده، معلومه دستت توی کاره. اینا به خاطر تحریمهاست.
من: ولایتی بیاد، بهتر میشه؟
او: سوادش زیاده. ما آدم بیسواد لازم نداریم.
من: سواد، که همه دکترن.
او: نه، دکتر الکی نیست که. از نظر مالی، آدم
سیریه. بچه تجریشه. خانواده پزشک به دنیا اومده، خودش پزشکه، تاریخ ادیان و معاصر
ایران و تاریخ کل دنیا را خوب بلده.
من: رای میاره؟
او: نه، بعید میدونم. به تبلیغاته.
من: قالیبافه یعنی؟ فقط اون خوب تبلیغ میکنه.
او: نمایشنامه ها رای میارن.
من:قالیباف دفعه قبل که شانس نداشت.
او: در کلانشهرها، شانس ندارن، در شهرستانها
چرا مثل میرحسین.
من: نداشت؟ تهران که خوب رای داشت.
او: نه دیگه شمال و جنوب داره.
من: انقلاب شمال محسوب میشه؟
او: توی قشر پولدار رای داشت.
من: شانس جلیلی چی؟
او: الان 80 درصد آسیبپذیر داریم. الان تو دو
میلیون درآمد داشته باشی، توی نازی آباد بتونی خونه بگیری.
من: واقعا؟
او: نمیخوای بخوری؟ لباس بخری؟ همهاش که خونه
نیست.
**** من؛ مسافری هستم که از شرق تهران سوار
بر مترو به میانه شهر میروم و هر روز(بیتوجه به میزان حادثهاش که پر است یا
خالی)، آمار کناریهایم را میگیرم.
سهشنبه
21 خرداد 1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر