ظهر است و ایستگاه خالی. فقط من هستم و مامور
ایستگاه.
من: اوضاع رییستون چطوره؟ رای میاره؟مامور ایستگاه: آره. اوضاعش خوبه. همه بهش رای دادن. خوبه خداییاش. توی مترو که خیلی خوب کار کرده.
من: رای دادی بهش؟
مامور ایستگاه: تا شب وقت هست. میرم حالا.پسر 26 ساله هر بار که حرف میزند، لبخند پهنی میزند که همه دندانهایش بیرون میریزد. بار قبل به احمدینژاد رای داده است.
مامور ایستگاه: خدا کنه هر کی میشه، خوب باشه.
وضعمون بدتر نشه وگرنه ما راضی نیستیم اوضاع خوب بشه.
هنوز قطار نیامده. روزهای تعطیل با تاخیر بیشتر
قطارها میآیند. خانم مانتویی با شوهر و پسر 10 سالهاش میآید. مرد به قسمت عمومی
میرود و زن هم روی صندلیهای مخصوص بانوان مینشیند. بچه هم گاهی این ور است و
گاهی آن ور.
من: رای دادید؟
زن با لهجه غلیظ ترکی حرف میزند.زن: بله. به این آقای روحانی رای دادم. حالا ببینیم چی میشه. لازم میشه مهرش دیگه.
من: شاغلید؟
زن: نه خانه دارم. اما نگاه میکنند دیگه.
من: دور قبل به کی رای دادید؟
زن: موسوی.
من: رای دادی؟
دختر خوشتیپ: نه.
باز سرش را میاندازد پایین و مشغول موبایلش میشود.من: رای میدی؟
دختر خوشتیپ: نه.
من: هیچ وقت رای ندادی؟
دختر خوشتیپ: چرا.
پسر سبزه: نه دیگه. رای نمیدیم که زحمت نشمردنش
را نکشن.
پسر عینکی میگوید: من شاید به روحانی رای بدم.
شاید البته.به پسر کت و شلواری اشاره میکنم که شما چی؟
او ساکت است و فقط لبخند میزند. بالای پله برقی که میرسیم، آنها وارد اتاق مرکز بسیج مترو میشوند.
من: آقا...آقا (سرم بالاست و تقریبا داد میزنم)
خسته نباشید. شما به کی رای میدید؟
دو تا از کارگران برمیگردند.
کارگر اول: من رای نمیدم.
کارگر دوم: من به روحانی رای دادم.
لهجه همدانی دارد. میگوید صبح که رفته رای
بدهد، همه به روحانی رای دادهاند.
چند ساختمان آن طرفتر هم کارگری در حال دو نیمه
کردن آجر است تا کنار در آهنی کار بگذارد.
من: آقا، شما رای میدید؟کارگر که ته ریش سیاهی دارد، لبخندی میزند و آرام میگوید: بله. به جلیلی رای میدم.
افسر: خوبه، مثل همیشه است.
من: شما هم رای دادید؟
افسر: من هم رای میدم.
من: به کی؟
افسر: ما رای مخفی هستیم.
من: مردم بیشتر به کی رای میدن؟
افسر: نمیبینیم که.
دلش نیست حرف بزند و میخواهد زودتر خلاص شود. در عوض تا دور میشویم، سربازش را میفرستد که "موبایلت را ببینم. داشتی فیلم ضبط میکردی؟"
همان حوالی وارد حوزهای میشوم، اما چنان خانمهای چادری به شال سبز و سر و وضعام نگاه میکنند که به بهانه این که شناسنامه را نیاوردهام بیرون میآیم.
داخل کوچهای که دفتر حزب موتلفه اسلامی است،
بنر بزرگی از ولایتی روی دیوار نصب است و چند متر آن طرفتر مدرسهای است که حوزه
اخذ رای است.
مردی با ظاهری مذهبی بیرون میآید و پشت سرش دو
دختر چادری. به هیچ کدامشان نمیرسم. در عوض به زن همراهشان که حدود 40 سال دارد و
چادر و چاقچور و مقنعه به سر دارد میرسم.
من: شلوغ بود؟
زن چاقچور به سر: آره.من: به کی رای دادید؟
زن چاقچور به سر: روحانی.
من: شوهر و بچههاتون چی؟
زن چاقچور به سر: همه روحانی.
من: همه تبلیغات اینجا با جلیلی است.
زن چاقچور به سر: تبلغ مهم نیست.
زن و شوهرش دور قبل به موسوی رای دادهاند.
پیرمرد ریش بلند: برم ببینم کدوم خوشگلتره به اون رای میدم.
من: دفعه قبل به کی رای دادید؟
پیرمرد ریش بلند: خودم. شما هم از قیافهتون معلومه موسوی هستید.
من: آره. این بار به روحانی رای میدم.
پیرمرد ریش بلند: فکر کنم هم عقیده باشیم.
زن حرصدار: چون شناخته شده است.
زن همراهش یکباره نظرش را اعلام میکند که: "من میگم قالیباف بهتره".
پدر: نه میخوایم بریم بدیم. (قاه قاه میخندد)
من: به کی؟
پدر: به کی رای بدم؟ روحانی خوبه؟
من: چهارسال پیش به کی رای دادید؟
پدر: احمدینژاد.
هر دو میخواهند به قالیباف رای دهند. پسر به خاطر منافع شغلیاش و پدر هم نمیگوید چرا.
پسر: اما من با شما شرط میبندم که رییس جمهور جلیلی میشه. اگر جلیلی رییس جمهور نشد، من به شما شام میدم.
پدر: اینا همش شایعه است. کجا شام میدی؟ (باز قاه قاه میخندد)
راننده: به هیشکی. الکیه بابا. از قبل انتخاب شده.
من: کی هست؟
راننده: همین آخونده. روحانی. اکثر دانشجوها و جوونها توی هفت تیر عکسش را دستشون گرفته بودن.
از دختر که خیلی هم خجالتی است میپرسم که رای میدهد؟
دختر: بله. به روحانی رای دادم.
من: رای اولی هستی؟
دختر: بله.
در میدان خراسان تبلیغات شورای شهر از ریاست
جمهوری بیشتر است. ضلع جنوبی میدان ماشین آتش نشانی ایستاده و دو جوان داخلش هستند
و منتظر تا پست را تحویل دهند. تا مرد میانسالی را که سمت ما میآید را میبیند
خوشحال میشود که میتواند پست را تحویل دهد. مرد میانسال ته ریش سفیدی دارد.
من: آقا رای دادید؟مرد میانسال: وظیفهمونه.
من: به کی؟
مرد میانسال: آقای روحانی.
هشت سال پیش به احمدینژاد رای داده و سال 88 هم رای نداده.
آقای شمالی: نه. رای من و شما که فایده نداره. از اینجا برو بالا. از دو هزار تا عکس 1500 تا قالیبافه، 200 تا روحانی و 10 تا جلیلی. اما آخرش جلیلی رییس جمهور میشه. شما خودت هم میدونی. روحانی بشه خوبه، اما جلیلی میشه.
من: اهالی اینجا با کی هستن؟
آقای شمالی: قالیباف. بسیج و سپاه با جلیلی هستن. اما اگر جلیلی بشه، شلوغ میشه. یه خبری میشه.
مرد از شهرهای نور و آمل که آمار همشهریهایش را گرفته، میگوید که همه به روحانی رای میدهند، اما معتقد است که روحانی رای نمیآورد.
ساعت نزیدک 2 بعد از ظهر است و آفتاب وسط آسمان.
**** من؛ مسافری هستم
که از شرق تهران سوار بر مترو به میانه شهر میروم و هر روز(بیتوجه به میزان
حادثهاش که پر است یا خالی)، آمار کناریهایم را میگیرم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر