۱۳۹۲ فروردین ۱۹, دوشنبه

از شرق تا میانه و بالعکس- روایت خرداد 21

"رای ندادن به نفع اوناست"

من؛ مسافری هستم که هر روز از شرق تهران سوار بر مترو به میانه شهر می روم آن هم حوالی ظهر. شب نیز از همان میانه به شرق باز می گردم. پاتوق اصلی ام آن دو جفت صندلی تکی است که در آخرین واگن ویژه بانوان روبه روی هم هستند. هر روز تا خرداد(بی توجه به میزان حادثه اش که پر است یا خالی)، آمار کناری هایم را می گیرم.

                                                                *****
روی پله های برقی که می رویم، می گوید:" اصلا امام، ته خوب، بهش رای نمی دم؛ چون شهرداری می شه سکوی پرتاب. می شه عین یه منجنیق که چهارسال بشین روش و بعدش طنابش را پاره کنن و بشه رییس جمهور. هر چند همه می گن، قالیباف می شه و شانس هم زیاد داره. سپاه را داره. نیروی انتظامی را داره. تهران و مشهد هم هست. اما؛ روحیه جنگی داره. با چفیه می ره توی تونل و عملیاتی می خواد کار کنه. احمدی نژاد هم همین غلطا را می کرد که این جوری ر..د توی مملکت.رییس جمهور باید اهل فکر، صبور و کارکشته باشه نه این که با چفیه بدوه و دیوونه بازی دربیاره."
کوپه زنان کیپ تا کیپ مسافر دارد و برعکس این طرف، جای خالی برای نشستن هست. دیروز بخشنامه تغییر تاریخ امتحان دانشگاه ها به آنها رسیده. بخشی از امتحانات را تا 20 خرداد می دهند و بعد از یک تعطیلی 10 روزه، باقی را.
من:تعطیلی چرا؟ مگه انتخاباتی شده فضا؟
او:اصلا. دانشگاه شهیدبهشتی مثل علامه و تهران و امیرکبیر سیاسی نیست. می شه ها اما؛ دیرتر از بقیه. اونجا بچه ها یا دنبال درس هستند، یا دختر و پسر بازی. به خصوص آتیشی های سبز که دیگه رفتن. انجمن اسلامی هم فعلا کار خاصی نمی کنه. اما؛ بسیج دانشجویی به شدت فعاله. به خصوص که دفترش هم توی دانشکده مدیریت هست و کنار ما.
من:رای می دی؟
او: آره، باید رای داد. رای ندادن ما، به نفع اوناست.
من:کیا؟
او:احمدی نژادی ها.
من:دور قبل به کی رای دادی؟
او:میرحسین.
من: این بار به کی می خوای رای بدی؟
او:ببینم کیا می آن. به یکی که قبولش داریم، باید رای داد دیگه.
من: الان که یکسری معلوم شدن.
او: اره، محسن رضایی را که شنیدم از دو سال پیش می رفته ابوموسی و اینا گلریزون می کرده. البته اون هر سال هست ها. خیلی پشتکار داره. مشایی و قالیباف هم از قبل روی انتخابات کار می کردن. من فقط می خوام ببینم کیا به مشایی رای می دن.
من:رای می آره به نظرت؟
او:به نظرم توی شهرستان ها می آره.
من:اگر خاتمی بیاد چی؟
او:بهترین چهره اصلاح طلب هاست دیگه.شانس بیشتری داره.
من:خاتمی بیاد، به نظرت دانشجوها می رن طرفش؟
او:توی دانشگاه ما، مگه بچه ها جوگیر بشن. همون آخری ها دیگه.
من:از کی حمایت می کنن؟
او:بستگی داره کدوم طرف بیشتر خوش بگذره.(می خندد و کمی هم چهره اش را جمع می کند.انگار که متاسف شده از این فضا)
من: به نظرت چی می شه؟
او: هر چی بشه این بار حسابی آمادگی اش را دارن. خوب می دونن چه کنن. سر 88 تا حالا امتحانشون را پس دادن. اما؛ خدا کنه زودتر از این وضعیت دربیاییم. می خواد انقلاب بشه یا یه آدم درست و حسابی رییس جمهور بشه. اما؛ دیدی احمدی نژاد چه بهار بهاری می کرد موقع تحویل سال؟
خانم پشت میکروفن می گوید:"ایستگاه فلان". بیرون که می آییم، چراغ چهارراه قرمز است. نصف بیشتر جمعیت می روند و او منتظر چراغ سبز، پشت خط های عابرپیاده می ماند.

دوشنبه نوزدهم فروردین 1392

هیچ نظری موجود نیست: