۱۳۹۲ فروردین ۲۴, شنبه

از شرق تا میانه و بالعکس- روایت خرداد 25



"اگه بخونند..."


من مسافری هستم که هر روز؛ از شرق تهران سوار بر مترو به میانه شهر می روم آن هم حوالی ظهر. شب نیز از همان میانه به شرق باز می گردم. پاتوق اصلی ام آن دو جفت صندلی تکی است که در آخرین واگن ویژه بانوان روبه روی هم هستند. تا خرداد(بی توجه به میزان حادثه اش که پر است یا خالی)، آمار کناری هایم را می گیرم.

                                                           *******
-          از کی مترو رایگان می شه پس؟
با لباس فرم طوسی که مخصوص کارکنان فنی مترو است، در ایستگاه نشسته. وقت حرف زدن حواسش به همکارانش که می آیند و می روند هم هست و کمتر نگاه می کند به من. بعدتر می گوید:"یکی از همکارامون با نامزدش نشسته بود اینجا، مسوول ایستگاه بهش تذکر داد."
-          100 تا 200 تومن گرون می شه. البته بعد از انتخابات. وضع مالی خرابه.
-          رییس جمهور بشه که مترو را هم باید واگذار کنه.
-           صد سال رییس جمهور نمی شه.
-          خیلی ها می گن قالیباف می شه.
-          زورش را می زنه، اما؛ غیر از تهران، رای نداره.
خانم پشت میکروفن می گوید:"ایستگاه فلان". رفت و آمد این قطار و آن قطار فقط موجب می شود من و مرد 29 ساله کمی صدایمان را بالاتر ببریم.
-          چی کارا می کنه یعنی؟
-          توی برج میلاد که همه کارکنان و رییس و معاون ها و حاج منصور ارضی بودن، گفت بیاید توی ستادم، اضافه کار می دم. پول می دم. رای جمع کنید برام.
-          نمی ری؟
-           یک میلیاردم بدن، نمی رم. بهش اعتقاد ندارم. آدم برای نظر خودش باید ارزش قایل باشه که پس فردا پیر شد، بتونه برای بچه اش تعریف کنه که من توی اون بسیجی هایی بودم که مردم را زدم و کشتم یا اونی که توی دلم بود را انجام دادم.
-          امسال بهتون رسیده؟
-          آره. پایه مون کلی رفته بالا. 1.5 می گیرم الان.[ میلیون تومان]
-          رای می دی؟
-          به خاتمی. موسوی. یا هر کس از اونا باشه.
-          موسوی که...
-          می دونم. کروبی و موسوی که دیگه بیرون بیا نیستن. چون می ترسن ازشون.
-          دور قبل به کی رای دادی؟
-          میرحسین.
-          توی تظاهرات ها هم بودی؟
-          اون موقع خرم آباد بودم هنوز.
-          احمدی نژاد چه می کرد برای تبلیغاتش؟
-          سری اول که با خاور قالی 12 متری، روغن، برنج و اینا آورده بودن دقیقا زیر قلعه فلک الافلاک داشتن پخش می کردن.
-          سری دوم چی؟
-          اونم شنیدم توی خیلی از روستاها شناسنامه خریدن. مثلا 200 تا 200 تا. شناسنامه ای 30 یا 50 هزار تومن.
-          چطوری مطمئن می شدن صاحب شناسنامه به احمدی نژاد رای می ده؟
-          قرآن می گذاشتن و قسمش می دادن. مردم هم از قرآن می ترسن. البته از سر ناچاری و بی پولی بود. ما هم می رفتیم توی مسجد، پیرزنه بی سواد می اومد و می گفت بنویس احمدی نژاد، ما می نوشتیم موسوی. اما؛ 50 تا را این جوری کردیم. اونا 50 هزارتا این جوری کردن.
-          مشایی اوضاعش چطوره؟
-          اون که فعلا بهار بهار راه انداخته. احمدی نژاد هم قدرت داره. اما آخرش دست پشت پرده می گه کی بشه. اما؛ باید بگذارن خاتمی بیاد. اگر ببینن شرایط به نفع مشایی باشه یا یکی که احمدی نژاد قراره از صندوق درش بیاره، امکانش هست به خاتمی اجازه بدن وارد بشه. چون مردم خاتمی را یه اسطوره می دونن.
-          خاتمی رای می آره؟
-          شک نکن رای می آره. دوره خاتمی خیلی خوب بود. خارجی ها کلی می اومدن و می رفتن. آزادی بیان داشتیم. بلده حرف بزنه. این چی؟ انسان نیست. نمی تونن بهش حرف بفهمونن. یکی باید باشه که بتونه با دنیا حرف بزنه.
-          خاتمی بیاد، براش تبلیغ می کنی؟
-          صد در صد.
-          بی پول؟
-          خاتمی خودش پوله. دلاره. همه جوره منفعته.
-          اگر نیاد، رای نمی دی؟
-          می دم. رای ندیم، یکی را خودشون می کشن بیرون. اما؛ خدا کنه خاتمی بنویسیم و خاتمی در بیاد.
-          اگر قالیباف بیاد و خاتمی نه، چی؟
-          براش رای جمع می کنم.
-          گفتی بهش اعتقاد نداری که.
-          اره، اما؛ از بقیه که بهتره.
صدای خانم پشت میکروفن می گوید:"ایستگاه فلان". برایش هم فرقی ندارد ایستگاه شلوغ باشد یا خلوت. او فقط می گوید. صدای خانم پشت میکروفن، با صدای دوستی که می گفت ما به رای دادن معتادیم، در هم می پیچد.

شنبه بیست و چهارم فروردین1392

هیچ نظری موجود نیست: