۱۳۹۲ خرداد ۹, پنجشنبه

"هر کی بهتر نشون بده"


از شرق تا میانه و بالعکس – روایت خرداد 70

روزهایی هم هست که خانم پشت میکروفن می‌گوید:"ایستگاه فلان" و دایم و دایم این را تکرار می‌کند، اما خبری از یک مهمان دندان‌گیر در پاتوقم نیست، این‌ها از بدترین روزهاست برای مسافر مترو. یکی شانه بالا می‌اندازد که به من چه. آن یکی می‌گوید ببینیم چی می‌شه، چندتایی هم در افسردگی حذف کاندیدا هستند یا همچنان معتقدند مگه رای ما مهمه؟ همین می‌شود که دست از پادرازتر می‌شوم. برای همین وقتی از مترو خیری نمی‌بینم، مجبورم مسافری را به مترو ببرم.

آقای بازرگان تا حالا حتی یک بار هم پایش را در مترو نگذاشته و حال و حوصله‌ای هم ندارد از آینده و رییس جمهور بعدی بگوید و برای همین می‌خواهد سریع قطع کند که سریع می‌برمش در غالب مسافر مترو و پاتوق نشین‌اش می‌کنم.
من: اوضاع انتخابات را چطور می‌بینید؟(تا این را می‌گویم صدایش را بالا می‌برد و عصبانی می‌شود)
آقای بازرگان: می‌خوای چطور ببینم؟
من: از بین این هشت نفر به نظرتون کدوم یکی برنامه بهتری دارند برای ریاست جمهوری؟
آقای بازرگان: هیچ کدوم. اصلا هم براشون مهم نیست که برنامه‌ای ندارند. فقط دنبال این هستند که خودشون را در بیت موجه نشون بدن.
من: کدوم شانس انتخاب دارند؟
آقای بازرگان: تهش اینه که یکی باید انتخاب بشه بالاخره دیگه. باید دید کدوم یکی موفق‌تر خودش را نشون می‌ده.(عصبانی است و صدایش می‌لرزد. برای همین گاهی بلندتر از معلوم حرف می‌زند)
آقای بازرگان چنان بی‌حوصله است که از باقی حرف زدن شانه خالی می‌کند. انگار مسافری است که حوصله‌ای برای ایستگاه به ایستگاه رفتن ندارد. زود از قطار پیاده می‌شود.

**** من؛ مسافری هستم که از شرق تهران سوار بر مترو به میانه شهر می‌روم و هر روز(بی‌توجه به میزان حادثه‌اش که پر است یا خالی)، آمار کناری‌هایم را می‌گیرم.

چهارشنبه هشتم خرداد 1392


هیچ نظری موجود نیست: