از شرق تا میانه و بالعکس- روایت خرداد 58
دست به سینههای همدیگر میزنند و از بادی که کرده، تعریف میکنند. قرار است تا سه ماه دیگر دو برابر شود. پسر سبزه موهای سینه و دستها را زده. یقه را باز گذاشته و لباس جذبی پوشیده. دستها را هم طوری گرفته که برجستگی بازوها مشخص باشد. بین دو- سه ایستگاه، با دو دوست دیگرش که در صندلیهای روبه رو هستند، از امتحان و پرس سینه و رژیم غذایی و استاد فلانی که خیلی بدخلق است و امتحاناتش خیلی سخت، حرف زدهاند. پسر سبزه، از آن دو تای دیگر سندارتر است. این 27 سال دارد و آنها 22 سالهاند. مکانیک دانشگاه آزاد میخواند و امسال فوق دیپلمش را میگیرد. انتخابات امتحانهای آنها را هم جلو انداخته.
من: خبری هم هست؟
پسر سبزه: نه بابا، البته میترسن. زیرآب زن زیاده.
من: ثبت نامها هم حال و هوای دانشگاه را تغییر نداد؟
پسر سبزه: نه، هاشمی ثبت نام کرد، اون ور هم مشایی رفت و یر به یر شد بازی. مشایی که نمیخواست بره، تا هاشمی رفت، اونم دقیقه 90 رفت. دیدی این کاندیداها را؟ خیلی داغوناند.
من: کی انتخاب میشه به نظرت؟
پسر سبزه: هاشمی که رای نمیآره. خودشون یکی را انتخاب میکنن.
من: هاشمی نشه، مشایی میشه؟
پسر سبزه: نمیدونم. فعلا که جنگه. توی وزارت کشور هم دعوا شده بود. عکسهاش را توی فیس بوک گذاشته بودند. طرفدارای احمدی نژاد با این اصلاح طلبهای دوآتیشه، اسمشون چیه؟ جزب الهیها، سر اومدن مشایی دعواشون شده بود.
من: به نظرت مردم رای میدن؟
پسر سبزه: بستگی به تبلیغات خودشون داره. یکی مثل موسوی تبلیغ میکنه و یکی مثل احمدینژاد.
من: بین ولایتی و قالیباف، کدوم شانس بیشتری دارن؟
پسر سبزه: اگر به من باشه و بخوام بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنم، ولایتی باز چهارتا سفر رفته، چند تا زبان میدونه. قالیباف که اصلا چیزی حالیش نیست. اگر از شهرداری بیاد و بشه رییس جمهور، میشه عین احمدینژاد.
من: تو به کی رای میدی؟
پسر سبزه: هیچ وقت رای ندادم.
من: چرا؟
پسر سبزه: میخوام برم سراغ شغل آزاد و هیچ وقت کارمند دولت نمیشم، پس مهرش به دردم نمیخوره.این جوری عذاب وجدان هم ندارم که چرا باعث بدبختی شدم.
من: عذاب وجدان چی؟
پسر سبزه: هر کی رای میده، بعدا به یارو فحش میده. دوستم طرفدار احمدی نژاد بود، موقع تبلیغات صورتش را رنگ میکرد، با بسیج میرفت و میاومد، اما الان بهش فحش میده.
من: چرا فحش میده؟
پسر سبزه: ببین تورم را چی کار کرده؟ تحریمها هم که اضافه شده. زمان خاتمی اقتصاد خیلی خوب بود. سالی 25 تومن بنزین گرون میشد، این که اومد، شد 400 تومن. کرایه تاکسیها هم خیلی گرون شده. دیدی؟ هر چی میخواستن تا انتخابات نگهش دارن، نتونستن. یهو 33 درصد گرون شد. تازه کارخونه پاک هم دیگه کره نمیزنه.
**** من؛ مسافری هستم که از شرق تهران سوار بر مترو به میانه شهر میروم و هر روز(بیتوجه به میزان حادثهاش که پر است یا خالی)، آمار کناریهایم را میگیرم.
پنجشنبه بیستم و ششم اردیبهشت 1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر